محو شدن رنگ صورتی-قرمز زبان می تواند به طور ناگهانی یا به تدریج و با گذشت زمان رخ دهد. گاهی اوقات، این شرایط با احساس درد همراهی می شود اما همواره این گونه نیست.
توجه به تغییرات رنگ سطح زبان و نشانه ها و علائم همراه آن اهمیت دارد زیرا در برخی موارد، زبان سفید رنگ می تواند نشانه ای از مساله ای جدی‌تر باشد.
پوشش سفید و چسبنده زبان چیست؟
انباشت بقایای غذایی، باکتری ها و سلول های مرده که می توانند بین جوانه های چشایی زبان گرفتار شوند، شایع‌ترین دلیل سفید شدن زبان است.
افزون بر سطح زبان، جوانه های چشایی در مری، پوشش مخاطی گونه و اپیگلوت نیز قرار دارند. این بخش ها با توجه به میزان انباشت مواد، ممکن است تغییر رنگ خود به سفید را تجربه کنند زیرا ساختارهای اصلی مسئول بلع هستند.
بهبود بهداشت دهان و دندان باید به بازگشت رنگ طبیعی زبان کمک کند. در همین راستا، اقدامات زیر توصیه شده اند:
- مسواک زدن نه تنها دندان ها، بلکه لثه ها، گونه ها و زبان با خمیردندان حاوی فلوراید.
مطالعات جدید محققان دانشگاه لنکستر انگلستان نشان می‌دهد که مصرف ماست طبیعی با پیشگیری از التهاب باکتریایی، خطر ابتلا به سرطان سینه را در بانوان کاهش می‌دهد.
به گزارش بهداشت نیوز به نقل از ایرنا محققان می‌گویند یکی از دلایل بروز سرطان پستان می‌تواند التهاب ناشی از باکتری‌های مضر باشد؛ بنابراین مصرف روزانه ماست طبیعی که باکتری‌های مضر را با باکتری‌های مفید جایگزین می‌کند، می‌تواند راهی ساده و ارزان برای جلوگیری از بروز این سرطان در بانوان باشد.
ماست حاوی باکتری‌های مفید مخمر لاکتوز است که معمولاً در شیر یافت می‌شوند و مشابه باکتری‌ها یا -فلورمیکروبی (microflora)- موجود در سینه مادرانی که به نوزاد خود شیر می‌دهند، هستند.
ریچل ریگبی از مولفان این پژوهش می‌گوید: «ما اکنون می دانیم که شیر مادر به طور خودبخودی استریل نیست و فرآیند شیردهی فلورمیکروبی سینه را تغییر می‌دهد. باکتری‌های مخمر لاکتوز معمولاً در شیر یافت می‌شوند و احتمالاً در دوران شیردهی و برای مدتی ناشناخته پس از شیردهی مجاری پستان زنان را نیز اشغال می‌کنند. »
خُرما یا رطب گیاهی تک‌لپه‌ای و گرمسیری جزو تیره نخل‌ها است که میوه‌اش خوراکی و دارای هسته‌ای سخت و پوست نازک و طعم شیرین که به شکل خوشه‌ای بزرگ از شاخه آویزان می‌گردد و برگ‌های آن بزرگ است. ارتفاع نخل به ۱۰ تا ۲۰ متر یا بیشتر می‌رسد.
رطب مرحله قبل از رسیدگی کامل خرماست که رطوبت بیشتر و قند کمتری نسبت به خرمای کاملاً رسیده دارد.
میوه خرما جزو میوه‌های سته می‌باشد یعنی تمام قسمت باریکاری آن گوشتی و حاوی مواد غذایی است. خرما از دورانِ باستان در رژیم غذایی انسان وجود داشته‌است و یکی از قدیمی‌ترین میوه‌های کشت شده توسط انسان بوده‌است. البته در کنار خواص خرما در اینجا به مضرات خرما هم اشاره خواهیم کرد.
سرانه مصرف خرما در ایران و جهان چگونه است؟
سرانه مصرف خرما در ایران ۷ کیلوگرم است که میانگینی از مصرف سرانه ۲۵ کیلوگرمی استان‌های جنوبی و ۱ کیلوگرمی سایر استان‌ها می‌باشد. سرانه مصرف خرمای ایران ۴ کیلوگرم است. این در حالی است که سرانه مصرف خرما در عربستان ۱۳ کیلوگرم و در مصر ۱۶ کیلوگرم است.
چند روز به کریسمس مانده بود که به یک مغازه رفتم تا برای نوه ی کوچکم عروسک بخرم. همان جا بود که پسرکی را دیدم که یک عروسک در بغل گرفت و به خانمی که همراهش بود گفت: «عمه جان» اما زن با بی حوصلگی جواب داد: «جیمی، من که گفتم پولمان نمی رسد!» زن این را گفت و سپس به قسمت دیگر فروشگاه رفت.
به آرامی از پسرک پرسیدم: «عروسک را برای کی می خواهی بخری؟»
با بغض گفت: «برای خواهرم، ولی می خوام بدم به مادرم تا او این کادو را برای خواهرم ببرد».
پرسیدم: «مگر خواهرت کجاست؟»
پسرک جواب داد : «خواهرم رفته پیش خدا، پدرم میگه مامان هم قراره بزودی بره پیش خدا» پسر ادامه داد: «من به پدرم گفتم که از مامان بخواهد که تا برگشتنم از فروشگاه منتظر بماند». بعد خودش را به من نشان داد و گفت: «این عکسم را هم به مامان می دهم تا آنجا فراموشم نکند، من مامان را خیلی دوست دارم ولی پدرم می گوید که خواهرم آنجا تنهاست و غصه می خورد». پسر سرش را پایین انداخت و دوباره موهای عروسک را نوازش کرد.
ظهر یک روز سرد زمستانی، وقتی امیلی به خانه برگشت، پشت در پاکت نامه ای را دید که نه تمبری داشت و نه مهر اداره پست روی آن بود. فقط نام و آدرسش روی پاکت نوشته شده بود. او با تعجب پاکت را باز کرد و نامه ی داخل آن را خواند:
«امیلی عزیز،
عصر امروز به خانه تو می آیم تا تو را ملاقات کنم.
با عشق، خدا»
امیلی همان طور که با دست های لرزان نامه را روی میز می گذاشت، با خود فکر کرد که چرا خدا می خواهد او را ملاقات کند؟ او که آدم مهمی نبود. در همین فکرها بود که ناگهان کابینت خالی آشپزخانه را به یاد آورد و با خود گفت: «من، که چیزی برای پذیرایی ندارم! » پس نگاهی به کیف پولش انداخت. او فقط 5 دلار و 40 سنت داشت. با این حال به سمت فروشگاه رفت و یک قرص نان فرانسوی و دو بطری شیر خرید. وقتی از فروشگاه بیرون آمد، برف به شدت در حال بارش بود و او عجله داشت تا زود به خانه برسد و عصرانه را حاضر کند. در راه برگشت، زن و مرد فقیری را دید که از سرما می لرزیدند. مرد فقیر به امیلی گفت: «خانم، ما خانه و پولی نداریم. بسیار سردمان است و گرسنه هستیم. آیا امکان دارد به ما کمکی کنید؟»