ﺍﺯ ﺍﻓﻼﻃﻮﻥ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ: «ﺷﮕﻔﺖﺍﻧﮕﯿﺰﺗﺮﯾﻦ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﭼﯿﺴﺖ؟»
ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ: «ﺍﺯ ﮐﻮﺩﮐﯽ ﺧﺴﺘﻪ ﻣﯽﺷﻮﺩ، ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﺪﻥ ﻋﺠﻠﻪ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﻭ ﺳﭙﺲ ﺩﻟﺘﻨﮓ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﮐﻮﺩﮐﯽ ﺧﻮﺩ ﻣﯽﺷﻮﺩ! ﺍﺑﺘﺪﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺴﺐ ﻣﺎﻝ ﻭ ﺛﺮﻭﺕ ﺍﺯ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺧﻮﺩ ﻣﺎﯾﻪ ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﺩ، ﺳﭙﺲ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺎﺯﭘﺲﮔﺮﻓﺘﻦ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺭﻓﺘﻪ، ﭘﻮﻝ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺧﺮﺝ ﻣﯽﮐﻨﺪ.
ادامه مطلب ...
سالها پیش حاکمی به یکی از سوارکارانش گفت مقدار سرزمین هایی را که با اسبش طی کند به او خواهد بخشید. همان طور که انتظار میرفت، اسب سوار به سرعت برای طی کردن هر چه بیشتر سرزمینها سوار بر اسب شد و با سرعت شروع کرد به تاختن با شلاق زدن به اسبش با آخرین سرعت ممکن می تاخت و می تاخت. حتی وقتی گرسنه و خسته بود متوقف نمی شد چون می خواست تا جایی که امکان داشت سرزمین های بیشتری را طی کند. وقتی مناطق قابل توجهی را طی کرده بود و به نقطه ای رسید که از شدت خستگی و گرسنگی و فشار های ناشی از سفر طولانی مدت داشت می مرد، از خودش پرسید: «چرا خودم را مجبور کردم تا سخت تلاش کنم و این مقدار زمین را به پیمایم؟ در حالی که در حال مردن هستم و تنها به یک وجب خاک برای دفن کردنم نیاز دارم.»
ادامه مطلب ...
به نظر من عشق، مطلقا به معنی وابستگی و از دست دادن استقلال نیست، مگه این که طرفین درگیر در رابطه، کنترل گر بار اومده باشن، این طور افراد در هر نوع رابطه ای این حس کنترل کننده رو دارن.
نکته دوم این که، همه اتفاقاتی که در بدن ما میفته، برمی گرده به واکنش های بیوشیمایی بدن ما. ولی خوب همون طور که فرق هست بین واکنش شیمیایی درد و خشم، فرق هست بین واکنش شیمیایی عشق و رابطه جن*سی. فرق هم اینه که در عشق علاوه بر هورمون های حس لذت، جریان خون به بخشی از مغز که مسئول حس لذت هست زیاد می شه
نمی دونم همه آدم ها خواب هاشون رو با جزئیات یادشون می مونه؟ من خواب هایی دارم که سال هاست باهاشون زندگی می کنم. باور نکردنیه، اما حتی بعضی از خواب های بچگیمو یادمه کامل. این خواب ها گاهی چنان میان تو خاطرم که انگار در عالم واقع تجربه اشون کردم ادامه مطلب ...
زاری کردن پس از مردن آدم ها، پشیزی ارزش نداره، چون اون اشک رو ما به خاطر خودمون می ریزیم، نه به خاطر اون که رفته. می مونیم که جای خالی اون شخص در زندگی رو چطور پر کنیم، اون فقدان عاطفی و جسمی عمیق رو.... و به خاطر این که جوابی پیدا نمی کنیم اشک می ریزیم. ادامه مطلب ...