مد و پوشاک

مد و پوشاک ایران و جهان

مد و پوشاک

مد و پوشاک ایران و جهان

مکالمه یک دختر و پسر

 روزی دختری از پسری که عاشقش بود پرسید …:
چرا مرا دوست داری …؟
چرا عاشقم هستی …؟
پسر گفت …:
نمی توانم دلیل خاصی را بگویم اما از اعماق قلبم دوستت دارم …
دختر گفت …:
وقتی نمی توانی دلیلی برای دوست داشتن پیدا کنی چگونه می توانی بگویی عاشقم هستی .!.!.؟
پسر گفت… :
واقعا دلیلش را نمی دانم اما می توانم ثابت کنم که دوستت دارم  ادامه مطلب ...

رسوم جالب عروسی کشورها

 جشن ازدواج یا عروسی مراسمی سنتی یا آیینی است که طی آن آغاز یک ازدواج و زندگی مشترک یک زن و مرد جشن گرفته می‌شود. این مراسم در کشورها و فرهنگ‌ها، ادیان و مذاهب، گروه‌های قومی و حتی طبقات اجتماعی گوناگون، به صورت های گوناگون برپا می شود. مراسم جشن عروسی از مبحث کارکردی ازدواج جدا بوده و بخش قانونی و کارکردی ازدواج در کشورهای گوناگون، معمولاً در دفاتر قانونی انجام می‌ شود. ادامه مطلب ...

عوارض برداشتن خال چیست؟

 الف) زمینه ژنتیکی:

تعداد خال هایی که در طول عمر یک فرد در بدن یا صورتش ظاهر می شود، ارثی است. اما زمان بروز این خال ها براساس زمینه ژنتیکی هر فرد فرق می کند.

ب) بعضی از عوامل محیطی باعث می شوند عامل ژنتیکی بروز خال از حالت بالقوه به بالفعل  دربیاید و زودتر از زمان موعد ظاهر شوند. نور خورشید یکی از مهم ترین عواملی است که در بروز زودتر خال های ملانوسیتی اکتسابی نقش دارد، استفاده مرتب از ضد آفتاب و دوری از نور خورشید می تواند در پیشگیری موثر باشد.

ادامه مطلب ...

بلدنبودن دوست داشتن

 در کودکی عاشق بادکنک بودم.امکان نداشت با پدرو مادرم به سوپرمارکت بروم و برای بادکنک پا زمین نکوبم.اولین بادکنکی که داشتم همان روز اول در دست هایم گرفتم و محکم بغلش کردم...ولی ترکید...فهمیدم همان اول نباید دوست داشتنم را خیلی نشان بدهم.نباید خیلی محکم بغلش کنم طاقتش را ندارد می ترکد!!!

بادکنک بعدی را بیش ازحد بزرگ کردم ظرفیتش را نداشت...آن هم ترکید...فهمیدم نباید چیزی را که دوست دارم بیش از حد بزرگش کنم.

ادامه مطلب ...

داستان عبرت انگیز

 مردی وارد خانه شد.
همسرش را در حال گریه دید. علت را جویا شد. همسرش گفت:
گنجشک‌هایی که بالای درخت هستند، وقتی در خانه تنها هستم ، مرا نگاه می کنند بیم آن دارم این امر معصیت باشد! 
مرد بخاطر عفت و خداترسی همسرش پیشانی او را بوسید. تبری آورد و درخت را قطع کرد.
پس از یک هفته روزی زود از کارش به خانه آمد و همسرش را در آغوش شخص دیگری آرمیده یافت!
شوهر زن فقط وسایل مورد نیازش را برداشت و از آن شهر رفت. به شهر دوری رسید که مردم آن شهر مقابل کاخ پادشاه جمع شده بودند.  ادامه مطلب ...