مد و پوشاک

مد و پوشاک ایران و جهان

مد و پوشاک

مد و پوشاک ایران و جهان

اعتقاداتمان را چند می فروشیم؟

 مبلغ اسلامی بود .

در یکی از مراکز اسلامی لندن. عمرش را گذاشته بود روی این کار.
تعریف می کرد که یک روز سوار تاکسی می شود و کرایه را می

پردازد . راننده بقیه پول را که برمی گرداند 20 سنت اضافه تر می دهد .

می گفت : چند دقیقه ای با خودم کلنجار رفتم که بیست سنت اضافه را

برگردانم یا نه !

آخر سر بر خودم پیروز شدم و بیست سنت را پس دادم و گفتم آقا این

را زیاد دادی ...

 مبلغ اسلامی بود .


در یکی از مراکز اسلامی لندن. عمرش را گذاشته بود روی این کار.

تعریف می کرد که یک روز سوار تاکسی می شود و کرایه را می




پردازد . راننده بقیه پول را که برمی گرداند 20 سنت اضافه تر می دهد .


می گفت : چند دقیقه ای با خودم کلنجار رفتم که بیست سنت اضافه را




برگردانم یا نه !


آخر سر بر خودم پیروز شدم و بیست سنت را پس دادم و گفتم آقا این




را زیاد دادی ...




گذشت و به مقصد رسیدیم .




موقع پیاده شدن راننده سرش را بیرون آورد و گفت آقا از شما ممنونم


.



پرسیدم بابت چی ؟




گفت می خواستم فردا بیایم مرکز شما و مسلمان شوم




اما هنوز کمی مردد بودم .




وقتی دیدم سوار ماشینم شدید خواستم شما را امتحان کنم .




با خودم شرط کردم اگر بیست سنت را پس دادید بیایم




فردا خدمت می رسیم




تعریف می کرد :


تمام وجودم دگرگون شد حالی شبیه غش به من دست داد .




من مشغول خودم بودم در حالی که داشتم تمام اسلام را به بیست سنت


می فروختم ...




این ماجرارا که شنیدم دیدم چقدر وضع ما مذهبی ها خطرناک است .


شاید بد نباشد که به خودمان باز گردیم و ببینیم که روزی چند بار و به


چه قیمتی تمام اعتقادات و مذهبمان را می فروشیم ؟!


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.