این روزها شاهد انواع کلاهبرداری در فضای مجازی هستیم اما یک نمونه از این کلاهبرداریها که متاسفانه قربانیان زیادی هم داشته، از طریق انتقال وجه به حساب بانکی شماست؛ مثلاً ناخواسته و بدون اینکه اطلاع داشته باشید، مبلغی به حساب بانکی شما واریز میشود و بعد شخصی با شما تماس میگیرد و ادعا میکند به اشتباه، مبلغ را به حساب بانکی شما واریز کرده و از شما میخواهد پول را به حساب دیگری واریز کنید و به این ترتیب شما به کلاهبردار کمک کردهاید.
اخبار و هشدارهایی که این روزها میشنویم باعث شده تا کاربران به این فکر کنند که باید بیش از پیش مراقب کلاهبرداری با سوء استفاده از شماره کارت یا شماره حساب بانکی خود باشند! در نمونهای از این کلاهبرداریها، به صورت ناخواسته و ناگهانی مبلغی پول به حساب شما واریز میشود.
جسم و بدن انسان یکی از بهترین معجزه های خداوند است خداوندی که خودش را به خاطر آفرینش آن تحسین می کند.
انسان چگونه غذایی که وارد بدنش می شود از جنس خودش می کند( ویا هر موجود زنده دیگر). انسان اشرف مخلوقات است و در طول تاریخ آفرینش برای دستیابی به سلامتی گام های خیلی بلندی را برداشته است در حدی که امروزه کم کم از نامیرایی انسان سخن به میان می آورد.
ادامه مطلب ...یکی از استادهای دانشگاه تعریف میکرد…
چندین سال پیش برای تحصیل در دانشگاه سانتا کلارا کالیفرنیا، وارد ایالات متحده شده بودم.
سه چهار ماه از آغاز سال تحصیلی گذشته بود که یک کار گروهی برای دانشجویان تعیین شد که در گروههای پنج شش نفری با برنامه زمانی مشخصی باید انجام میشد.
دقیقا یادمه از دختر آمریکایی که درست روی نیمکت کناری مینشست و نامش کاترینا بود پرسیدم که برای این کار گروهی تصمیمش چیه؟
گفت اول باید برنامه زمانی رو به ببینه، ظاهراً برنامه دست یکی از دانشجوها به نام فیلیپ بود.
پرسیدم فیلیپ رو میشناسی؟
کاترینا گفت آره، همون پسری که موهای بلوند قشنگی داره و ردیف جلو میشینه!
پس از ۲۱ سال زندگی مشترک ، همسرم از من خواست که با زن دیگری برای شام و سینما بیرون بروم. زنم گفت که مرا دوست دارد ولی مطمئن است که این زن هم مرا دوست دارد و از بیرون رفتن با من لذت خواهد برد. آن زن مادرم بود که ۱۹ سال پیش از این بیوه شده بود ولی مشغله های زندگی و داشتن ۳ بچه باعث شده بود که من فقط در موارد اتفاقی و نامنظم به او سر بزنم…
آن شب به او زنگ زدم تا برای سینما و شام بیرون برویم ولی مادرم با نگرانی پرسید که مگر چه شده ؟ او از آن دسته افرادی بود که یک تماس تلفنی شبانه و یا یک دعوت غیرمنتظره را نشانه یک خبر بد می دانست. به او گفتم : بسیار دلپذیر خواهد بود که اگر ما امشب را با هم باشیم ؛ او پس از کمی تامل گفت که او نیز از این ایده لذت خواهد برد .
ادامه مطلب ...
روزی مردی ثروتمند در اتومبیل جدید و گرانقیمت خود با سرعت فراوان از خیابان
کم رفت و آمدی میگذشت.
ناگهان از بین دو اتومبیل پارک شده در کنار خیابان، یک پسربچه پاره آجری به سمت
او پرتاب کرد. پاره آجر به اتومبیل او برخورد کرد. مرد پایش را روی ترمز گذاشت و سریع
پیاده شد و دید که اتومبیلش صدمه زیادی دیده است. به طرف پسرک رفت تا او
را به سختی تنبیه کند..